سرگردان در میان ناکجا آباد
مرغ دریایی
رویایی از عشق را نشانم بده
مرغ دریایی
بی عشق او من گم شده ام
عشق واقعی هرگز نمی میرد
فرشتگان هیچگاه خیلی بلند پرواز نمی کنند
خیال می کنم خیال می کنم
پیش من برمی گردی
در میان ناکجا آباد سرگردانم مراقب باش
به نظر می آید در مبارزه با رویا هایم سرگردانم
عزیزم بیش از این ها به تو نیازمندم
مانند گلهای سرخی که به باران نیاز دارند
بیا و دستم را در دستانت بگیر
مرغ دریایی
هرچه بیشتر تلاش می کنم مایوس تر می شوم
مرغ دریایی
تنها رهایم مکن ...غمگینم
آه ، خانه ام را پیدا می کنم
درست از آنجایی که شروع کردم
خیال می کنم خیال می کنم
پیش من برمیگردی
سرگردانم.....
کسی نمی گرید زمان به سود من است
سرگردانم
نمی دانم کجایی فقط می دانم تو آنجا نیستی
سرگردانم
خودم را به دیوانگی زده و قوانین را میشکنم
سرگردانم
دستانت را در دستهایم بگذار ،مرا دوست خود بدان
----------------
نظرات شما عزیزان: